در پی درج مطلبی توسط اینجانب فرهاد داودوندی در چند پست پائین تر در رابطه با " حال و حکایت نشریات استان در بروجرد " ، دوست بسیار عزیزم آقای رضا جایدری از افراد صاحب نظر و بسیار فعال در عرصه مطبوعات استان ، محبت نموده و متن زیر را برایم ارسال نموده است . تا چند ساعت دیگر سعی خواهم نمود به رسم ادب جوابیه ای برای مطلب زیبای آقا رضا جایدری عزیز بنویسم و اما متن نامه آقای جایدری به اینجانب :
متن ارسالی آقای رضا جایدری :
مطلب و تصویری در ارتباط با انبار شدن نشریات استان در ترمینال بروجرد در وبلاگ دوست بسیار عزیز و فهیمام آقای فرهاد داودوندی خبرنگار ورزشی این شهر که کارنامهای روشن در قلمزنی دارد مشاهده نمودم. بر آن شدم با عجله چیزی در این مورد بنویسم. امیدوارم حداقل وبلاگنویسهای عزیز بروجردی آن را برای همشهریان محترمشان منعکس نمایند، بلکه از بایکوت خبری برخی دکهها که اجازه توزیع نشریات لرستان را نمیدهند، رهایی یافته و در این زمینه آگاهی یابند:
از نظر من بروجرد شهر فرهنگ و اندیشه و دیار فرزانگان است و در مردم این شهر به کرات از این مسأله با فخر و مباهات یاد میکنند. آیا رفتاری که در زمینهی توزیع نشریات استانی و کشوری در بروجرد صورت میگیرد، این ادعای اهالی بزرگوار بروجرد را زیر سؤال نخواهد برد؟
این حق هر یک از شهروندان بروجردی است که بتواند کلیهی نشریات کشور و استان را مطالعه نماید و در دسترس داشته باشد. عدهای به دلیل تفکری سنتی و نیز به خاطر پیشبرد اهداف شخصی، سعی دارند آتش اختلاف و جدایی بین مردم بروجرد و سایر شهرهای استان را شعلهور سازند. آیا با این طرز تفکر و اندیشه که نگذارند نشریات دیگری روی دکهها توزیع شوند، نام شهر بروجرد را به عنوان یک شهر فرهنگی معرفی میکند یا ضد فرهنگ و اندیشه؟
برخی مسوولین نشریات سایر شهرهای استان، محترمانه حساب بروجرد را جدا کردهاند و از این شهر چیزی نمینویسند و معتقدند: وقتی عدهای به خاطر تنگنظری و عقب نگهداشتن مردم شهر بروجرد با شعار ما از این طریق بروجرد را از لرستان جدا میکنیم، اجازهی توزیع نشریات استان و برخی نشریات کشور را در بروجرد نمیدهند، ما چرا باید چند خط از نشریه را به بروجرد اختصاص دهیم و حرام کنیم؟! لذا در این نشریات که گسترهی توزیع و مخاطبان بالایی دارند، عملاً ظرفیتهای مختلف بروجرد و به خصوص قلم بهدستان توانای این شهر مغفول مانده و آنها به آتش تفکر جاهلیت عدهای خاص خواهند سوخت!
اما هنوز نشریاتی هستند که ورای تفکرات قومی و طایفهبازی و نیز اختلافات مطروحه بیدلیل در استان، بروجرد را پارهی تن لرستان و مردم ایران دانسته و بخشی از نشریاتی را که با هزاران خون و دل، هزینهی انتشار آنها را تامین مینمایند به بروجرد و مردم فهیمش اختصاص میدهند و در عوض اقلیت خودخواه حاضر در بروجرد با استفاده از شعارهای کهنه و نخنما، این حق مسلم را از اکثریت فهیم شهرشان دریغ نموده و این قبیل نشریات را از ایجاد آرمانهای عدالتخواهی و توازن در همهی استان دور کرده و دلسرد مینمایند.
خدا شاهد است که هدف مطبوعاتیهای استان، دور کردن مردم از اختلافات قبیلهای و نیز حمایت از مردم همهی شهرهای استان بوده و برای این قشر کسی که در نورآباد است با عزیزی که در پلدختر، الشتر و بروجرد مخاطب نشریات میباشد، هیچ فرقی نمیکند.
بروجردیهای عزیز! با این کار فقط خودتان و مردم شهرتان را از امتیازاتی خاص محروم میکنید. چرا باید توانایی فرهنگی، قدرت رسانهای و روابط عمومی بالای افرادی مثل فرهاد داودوندی، علی الماسی و ... که در مورد ورزش بروجرد مینویسند محدود به بروجرد باشد و سایر مردم کشور از آن بهرهای نبرند؟
__ ___ ___ ____ ____ _____
لرستانیها باید بدانند، نشریات استانی همه غیردولتی هستند و تنها راه تأمین هزینههای آنها از راه آگهی است. حتا از فروش نسخههای روی پیشخوان دکهها نیز به خاطر برداشت بهای آن توسط دکهداران و کسانی که آن را بین دکهها توزیع میکنند، چیزی به نشریات نمیماسد!
کار نمایندگان نشریات سراسری در استان اگر چه کمی از نشریات محلی سهلتر است اما آنها نیز در تأمین هزینههای مختلف نظیر اجارهبهای دفتر، پول تلفن، اینترنت، آب، برق، گاز، چاپخانه و ... عاجز میمانند.
دوام نشریات غیردولتی در استانی مثل لرستان ضروری است، چرا که خواستهها و نیازهای مردم را مطرح نموده و به مسوولین منتقل مینمایند. چنانچه مردم حمایتی از آنها به عمل نیاورند ناچارند مجیزگوی مسوولین ادارات شوند و یا اگر روحیه و توان این کار را نداشته بلشند، باید درب دفتر نشریه را تخته کرده و پی کار و زندگیشان بروند!
زمانی که نشریه «لرستان ورزشی» را سالهای 1388 و 1389 با هزاران زحمت و خوندل خوردن با همکاری 3-4 جوان عاشق ورزش لرستان و با هزینهی شخصی منتشر مینمودیم، با سنگاندازیهای بسیاری در کل استان مواجه شدیم. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با دستور آقای سید عارف علوی مدیر کل وقت اداره که با قانونی مندرآوردی نبض آگهیهای دولتی ادارات را در دست گرفته بود، آنقدر نشریه تخصصی ما را در تنگنا قرار داد و از دادن آگهی امتناع نمود که تا مرز ورشکسنگی حتا در زندگی شخصی نیز پیش رفتیم! حالا آقای علوی کجاست؟ چرا این قانون دیگر اجرا نمیشود؟ آیا فقط باید در دورهی ما و بر سر نشریهی ما اجرا میشد؟
همچنان که در نوشتههای گذشتهام آوردهام هدف انتشار «لرستان ورزشی» بود نه «خرمآباد ورزشی». با وجودی که هیچکدام از شهرهای استان به جز دورود قادر به درآوردن هزینهی ارسال نشریه به آن شهرها نمیشد، این مرارت را به جان میخریدیم و نشریات را مجانی هم که شده با هزینهی شخصی برای آنها ارسال میکردیم. اما توان ما هم حدی داشت! آن آقایی که در بروجرد از توزیع نشریه ما روی دکه جلوگیری میکرد، گویا ما را با نمایندگان خرمآباد در مجلس اشتباه گرفته بود!
نه برادر من! نوشتن از بروجرد برای من هیچ منفعتی نداشته و ندارد. فقط هدفم این است که کمکی به ورزش و جوانهای دیارتان کنم، حال که خودتان نمیخواهید دیگر این کار را نمیکنم!
سه سال پیش، شبی با رئیس تربیتبدنی بروجرد تماس تلفنی گرفتم و گفتم: فلانی، در شمارههای مختلف لرستان ورزشی این همه از ورزش شهرتان و شخص شما اخبار منتشر نمودیم، شما که هر هفته یک آگهی در صفحه اول هفتهنامه «بهار بروجرد» منتشر میکنی، با من علاوه بر این که تحصیلات هر دوی ما در رشتهی تربیتبدنی است، مشترکات ورزشی دیگری هم داری، بیا و یک عملکرد 6 ماهه از ورزش بروجرد به نشریه ما هم بده تا حمایتی از این نشریه ورزشی که تنها نشریه ورزشی غرب کشور است نیز شده باشد.
این بنده خدا بسیار صادقانه پاسخ داد: شرمندهام! اگر چنین کاری بکنم و به یک نشریه در خرمآباد کمک کنم و مسوولین متوجه شوند، ممکن است یا من برخورد کنند!
به راستی چه جریان فکریای در برخی شهرهای استان وجود دارد که تا این حد از افکار عمومی سوءاستفاده و بهرهبرداری میکند؟ آیا رمز موفقیت این افراد سودجو در این نیست که مردم نباید آگاه باشند و فقط باید مطالبی را مطالعه نمایند که از کانال فکری آنها گذشته و منافع شخصی آنها را دنبال میکند؟
برخورد با چنین سودجویانی باید از طریق مردم همان شهرها صورت پذیرد. با طرز تفکر استثمارگرانهی این افراد، شهر آنها به نوعی در محاصرهی خندق فکری ایجاد شده از سوی همین سودجویان که با شعارهای پوچ از قبیل شعار استان شدن سعی دارند خواستههای شخصی خود را به مرحلهی اجرا درآورند، قرار گرفته است.
اگر خواستهی اکثریت مردم بروجرد این است که نشریات لرستان در بروجرد توزیع نگردد، ما به احترام آنها دیگر این کار نمیکنیم و مطمئن باشید، از این راه جلوی ضرر مالی من و امثال من که دغدغهی لرستانی آباد و با فرهنگ را در سر میپرورانیم گرفته خواهد شد، اما یقین بدانید با این کار، شما در چنگال افراد سودجو، تک و تنها باقی خواهید ماند!
منتظر پاسخ و اظهار نظر دوستان قلمزن بروجردی در این ارتباط میمانم، به خصوص اساتید ارجمند: آقای احمد ترکزبان مدیر مسوول پیغام بروجرد و حاج مرتضی بوربور مدیر مسوول فرهنگ بروجرد.